English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
term paper U رساله کوتاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Short – term ( long – term ) projects . U طرحهای کوتاه مدت ( دراز مدت )
term U واژه
term U پاره سال تحصیلی
term U عبارت
term U زمان
term U شرط
term U دوره
term U اصطلاح
term U جمله طیفی
term U اجل
term U مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است
term U جمله
term U نامیدن لفظ
term U هنگام
term U جمله عبارت
term U جمله [ریاضی]
term U عبارت [ریاضی]
term U مدت
term U دوره انتصاب
term U روابط فصل
term U شرایط
term U ثلث تحصیلی
term U سمستر
term U نیمسال
term U موقع
in the short term <adv.> U برای دوره کوتاه مدت
to serve one's term U خدمت خودرا انجام دادن
long term <adj.> U دراز مدت
an abstract term U اسم بی مسما
long term <adj.> U بلند مدت
electoral term U دوره مقننه [سیاست]
parliamentary term U دوره مقننه [سیاست]
a pejorative term U عبارتی تنزل دهنده
minor term U صغرای قیاس منطقی
middle term U قیاس مشترکی که در صغری وکبری صدق کند
an abstract term U تعبیر تصویری
to serve one's term U دوره خدمت خود را طی کردن
easy term U کوتاه مدت
long term U دراز مدت
implied term U شرط ضمنی
long term U طویل المدت
grammatical term U اصطلاحات دستوری
error term U ضریب خطا
error term U جمله خطا
exercise term U عنوان مانور
exercise term U اسم تمرین
expiry of the term U انقضاء مدت
long term U بلند مدت
final term U جمله نهایی
credit term U مدت اعتبار
half-term U تعطیلیبینترم
major term U شرط عمده واساسی
express term U شرط صریح
law term U اصطلاح حقوقی
long-term U دوره دراز مدت
long-term U دراز مدت
residual term U جمله پسماند
residual term U جمله باقیمانده
serve one's term U دوره خدمت خود را طی کردن
short term U کوتاه مدت
short term U مختصر
short term U دوره کوتاه
mathematical term U عبارت [ریاضی]
longer-term U دراز مدت
longer-term U دوره دراز مدت
medium term U میان مدت
short-term U کم مدت
short-term U کوتاه مدت
relative term U لفظ نسبی
mathematical term U جمله [ریاضی]
short term U حداقل مدت تنبیه و زندانی
sum term U لفظ جمعی
term insurance U بیمه موقت
term insurance U بیمه در موردمخاطره برای مدت معینی
term loan U وام مدت دار
term of maintenance U دوره نگاهداری
term of maintenance U مهلت نگاهداری
term of reproach U سخن سرزنش امیز یا ننگ اور
term symbol U نشانه جمله طیفی
the propriety of a term U درستی یک لفظ یا یک اصطلاح مناسبت یک واژه یا لفظ
stochastic term U جمله تصادفی
stochastic term U متغیر تصادفی
medium term loan U وام میان مدت
short term loan U وام کوتاه مدت
electoral legislative term U دوره انتخابیه
medium term forecast U پیش بینی میان مدت
long term project U پروژه طویل مدت
long term memory U حافطه دراز مدت
long term loan U وام بلند مدت
serve one's term of imprisonment U حبس خود را گذراندن
medium term planning U برنامه ریزی میان مدت
short term memory U حافظه کوتاه مدت
short term forecast U پیش بینی کوتاه مدت
fixed term deposit U سپرده ثابت
reasonable term and condition U قید و شرط معقول
long term interest rate U نرخ بهره طویل المدت
short term rate of interest U نرخ بهره کوتاه مدت
long term credit commitment U تعهد اعتبار بلند مدت
deflection under long term loading U خیز ریز بار طویل المدت
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover. U برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.
paper U ورقه مشخصات کشتی
paper U سفته برات
paper U اوراق بهادار
paper U یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
paper U روی کاغذ نوشتن
paper U درکاغذ پیچیدن
paper U محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد
paper U وسیلهای که نوار کاغذ پانج شده را می پذیرد و اطلاعات پانج شده و ذخیره شده روی آن را به سیگنال هایی تبدیل میکند که کامپیوتر میتواند پردازش کند
paper U وسیلهای که سوارخ ها را در نوار کاغذ پانچ میکند تا داده را منتقل کند
paper U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
paper U روش حرکت دادن کاغذ به جلو
paper U کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
paper U روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
paper U چاپ کردن
paper U روی کاغذاوردن
paper U اوراق
paper U ورق کاغذ
paper U حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
paper U کاغذ
paper U روزنامه
on paper U ازروی حساب یا قلم و کاغذ بافرض
paper U ورقه
paper U جواز پروانه
paper U مقاله
plain paper U کاغذ بی نقش
plain paper U کاغذ ساده
parchment paper U کاغذ پوستی
parcel paper U یکجور کاغذ خرمایی رنگ ومخکم که برای پیچیدن بستههای پستی بکارمیرود
rag paper U کاغذی که ازپارچه بسازند
test paper U کاغذ مخصوص ازمایش ورقه امتحان
test paper U ازمون برگ
the daily paper U روزنامه
the daily paper U جریده یومیه
the paper is written all over U همه جای کاغذ نوشته شده است که
plotting paper U کاغذ نقشه کشی
plotting paper U کاغذشطرنجی
scratch paper U کاغذ مسوده کاغذ سیاهه
scratch paper U کاغذ یادداشت
satined paper U گاغذ مهره کشیده
send in one's paper U استعفای خود را دادن
single name paper U سفته دارای یک امضاء
stencil paper U کاغذ ضخیم پارافین دارمخصوص استنسیل
sand paper U کاغذ سنباده زدن به
sand paper U کاغذ سنباده
roll paper U کاغذ لولهای
tar paper U کاغذ قیر اندود
to commit to paper U نوشتن ثبت کردن
silver paper U کاغذفویلشده
paper support U پشتیبان
paper tiger U پهلوان پنبه
paper trays U سینیکاغذ
paper tiger U ببر کاغذی
paper clip U گیرهی کاغذ
paper boys U روزنامه رسان
paper boys U روزنامه فروش
sheet of paper U برگهکاغذ
paper boy U روزنامه رسان
paper boy U روزنامه فروش
working paper U تعرفهء کار
paper tigers U ببر کاغذی
paper tigers U پهلوان پنبه
paper punch U کاغذسوراخکن
paper in reserve U کاغذذخیرهای
paper guide U راهنمایورقه
paper support U ورقه
paper fasteners U اتصالدهندهکاغذ
paper tray U سبدمخصوصکاغذ
paper clamp U گیرهورقه
paper catcher U جایورق
paper bail U ضامنورقه
correction paper U غلطگیرنواری
working paper U ورقهء استخدام کارگر
waxed paper U کاغذ مومی
wrapping paper U کاغذکادو
tons of paper U خروارها کاغذ
writing paper U کاغذمرغوبمخصوصنوشتننامه
It is only a scrap of paper . U یک تیکه ورق پاره است
paper plate U بشقاب کاغذی
to paste something with paper U کاغذ روی چیزی چسباندن
paper cup U لیوان کاغذی
to commit to paper U روی کاغذاوردن
paper round U فردیکهدریکمسیرخاصبهدرخانههاروزنامهمیرساند
lavatory paper U کاغذتوالت
wall paper U کاغذ دیواری
vellum paper U کاغذمهره کشیده
ballot paper U ورقهرایگیری
varnish paper U کاغذ لاک دار
useless paper U کاغذ بیمصرف
two reams of paper U دو بند کاغذ
cartridge paper U کاغذ مخصوصنقاشی
cigarette paper U کاغذ سیگار
greaseproof paper U صفحهضدگریس
Green Paper U برگهنظرخواهی
tissue paper U دستمال کاغذی نازک
paraffined paper U کاغذ پارافینی
lable paper U کاغذ برچسب
fanfole paper U کاغذ با تای بادبزنی
fanfold paper U کاغذ با تای به شکل بادبزن
fanfold paper U کاغذ تاشو
emporetic paper U پاپیروس بارپیچی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com